قلب درد ( تک پارتی)

22:36 1401/04/26 - Marl

تو راه  بی هوا افتادم . که یک پسر خوش تیپ ، مهربون و خوب دیدم .

- اسمتون چیه ؟ ممکنه بدونم ؟

اووووه یادم رفت ممنون که کمکم کردید نیوفتم ‌.

 

 

پسر جوان: خوش بختم کاشیرا اسمتون؟

- مرینت هستم .

اشک تو چشمام جمع شد . نگران ریختنش شدم .

با اون مهربونی ازش دور شدم . وسط کوچه دیگه تحمل نداشتم و اجازه ریختن دادم.

 

صدای نا اشنا که عاشق صداش بودم رسیدم.

کی اینجا عروسمون اشک میکنه؟

- ادرینننن

ادرین: معلومه فکر کردی تنهات میزارم .

تو عشقمی 

ناگهان کاشیرا با نگرانی به سمت من دید و بازوم را از ادرین کشید و گفت خوبی ؟

چی شده؟

زیر لب گفتم : لعنتی فهمید.

و لبم را گاز گرفتم .

توی چشمای کاشیرا پر از عشق بود‌.

ادرین ببخشید من باید با کاشیرا حرف بزنم.

 

کاشیرا چی کار میکنی من هیچ عشقی بهت ندارم؟

کاشیرا:چرا دروغ گفتی : منو یادت نیست  ما نامزد بودیم

تو به خاطر کار هات ترکم کردی الانم که پیدات کردم هم اسمت و هم کارت عوضیه ؟

تو لایلا کیوت منی ؟ نه

با تعجب نگاهش کردم . من لایلا اینجا چه خبره؟

- لایلا تو لایلا را می خوای ؟

بدون من لایلا نیستم . من مرینت دوپن هستم 

کاشیرا : دروغ نگو

کتمو کشید و با ناراحتی دوید. رفتم پیش ادرین و گفتم چیزی نیست

 

(سه هفته بعد تو مدرسه)

چه عجب خانوم خوشگله پیداش شد

- سلام لایلا 

چه عجب امدی 

لایلا با ناراحتی گفت: یادته گفتم باید چندتا کار بکنم و برگردم پیش نامزدم .

با این حرفش یاد کاشیرا افتادم.

اسم نامزدتو میگی ؟

تو این هین کاشیرا امد و لایلا هم گفت کاشیرا .

تو یک لحظه اصلا متوجه نشدم .هردو با اشتیاق همو در آغوش کیشدن و همجا با هم بودن . نمیدونم باید نارحت شم یا خوشحال اما بدون توجه به مغزم توسط قلبم به سمت ادرین تنها رفتم و توی آغوشش رفتم و با اشتیاق گفتم دوستت دارم: منو ببخش ( فراموش شدنی نیستی می پذیری )

 

 

از اون روز به بعد فهمیدم عشق تکراری نیست و عشق زیبامو پیدا کردم. 

 

 

امیدوارم خوشتون بیاد تک پارتی