ادامه
کت نوار، از همون لحظه اولی که دیدمت احساس عجیبی داشتم. اون لحظه هیجان، اظطراب و شادی رو، همه باهم تجربه کردم اونم فقط با یه نگاهت! اون چشمای سبز منو افسون کردن! دلم میخواست بهت بگم. نه، دلم میخواست فریاد بزنم! آره، اونم بالای برج ایفل! میخواستم فریاد بزنم و فقط بهت بگم، دوستت دارم!
ولی عشقت به لیدی باگ نذاشت هیچوقت صدامو بشنوی، مگه نه؟
سلام چطور مطورید؟ براتون آیکون از کت نوار آوردم♡~♡
*نگاه کردن به عکسا و عر زدن*
راستی قراره یه داستان بنویسم البته این بار تک پارتی نیست. پوسترشم درست کردم. باورتون میشه هنوز پارت اولو ننوشتم ولی پارت آخر تقریبا کامل شده؟ 😂
یجورایی همون catnoir x reader عه و شیپ کت نوار و خودتونه. ایده کاملاااا از خودمه و از اونجایی که من معمولا داستانای کسی رو نمیخونم از اینکه کس دیگهای هم مثل من نوشته باشه خبر ندارم پس اگه دیدید کسی زودتر از من یا بعد من نوشته لطفاً بگید. قراره گاهی یه اسپویلای کوچول موچولی هم بشه.
خب دیگه حرفی نیست، بای.