های

برید ادامه 

البته چون کامنت کم بود این پارتم کوتاهه

 

با اومدن سوفی، چشم از پنجره میگریم... 

+بفرمایید خانم اینم نسکافه اتون ... فقط... 

-بدون شکر دیگه.. ؟! 

+بله! 

-حرفتو بزن چی میخواستی بگی ... 

+راستش یه اقایی اومده... میگه که اومده برای معامله

-خیلی خب بگو بیاد... 

+چشم 

... 

از زبون... (دیگه فهمیدید تا اینجا از زبون مرینت بود؟!) 

 

 

شرمنده قراره بریم یه جایی نمیتونم الان ادامه بدمش... امروز ادامه همین پارت رو براتون میزارم(: